سید حسین طباطبایی بروجردی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 13
در آخرین روزهای ماه صفر سال 1292 ه.ق، در خانه ای از خاندان طباطبایی، در شهر تاریخی بروجرد، کودکی چشم به جهان گشود که او را حسین نامیدند. او از همان ایام کودکی، مورد مهر و علاقه سرشار پدرش، سید علی قرار گرفت و در سایه توجهات او تعلیم، تربیت و رشد یافت و به بالاترین درجات علمی حوزوی و مرجعیت شیعه نایل آمد.
آیت الله بروجردی در مدت زندگی پر بارشان سه بار ازدواج کردند. از همسر نخستشان، دو پسر و سه دختر داشتند که همه در کودکی وفات کردند، به جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که پس از دو سال ازدواج با عموزاده خود به نام مرحوم آقا بهاء الدین طباطبایی، هنگام زایمان وفات یافت.
این بانوی مجلله پس از گذشت مدتی، به دلیل بچه دار نشدنش به آیت الله بروجردی پیشنهاد کردند که شما باید صاحب اولاد باشید، لذا اجازه دهید که برای شما همسر دوم اختیار نمایم. با اجازه آیت الله این کار انجام شد. ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی (از تجار متدین بروجرد) ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر می باشد.
همسر اول ایشان در سال 1326 ه.ش در قم بدرود حیات گفت و در ایوان آیینه حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
بانوی دوم ایشان هم در بروجرد در سال 1364 ه.ش وفات یافت و در همان جا مدفون گردید.
همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر مرحوم سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان است که پس از وفات در صحن حضرت معصومه (سلام الله علیها) در مقبره پروین اعتصامی به خاک سپرده شد.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن طباطبایی بروجردی در سال 1346 ه.ق (1304 ه.ش) در بروجرد متولد شد. او از همان روزهای اول زندگی تحت توجه مستقیم والد ماجد خود پرورش یافته، و ادبیات عرب و سطح را در محضر پدر آموخت، سپس در حوزه درس خارج ایشان حاضر شد. نوشتن اکثر امور استفتایی آیت الله العظمی بروجردی نیز به عهده ایشان بود. وی در سال 1327 ه.ش با یکی از بنی اعمام خود ازدواج نموده و صاحب چهار فرزند گردید.
آیت الله زاده گرامی، جوانی مؤدب، متین، محجوب و مورد علاقه پدر و علما و فضلای حوزه بودند. آقای سید محمدحسن در صورت و سیرت و طرز برخورد و رفتار و مخصوصاً وقار و گفتار شباهت فوق العاده ای به پدر بزرگوارشان داشت. سید محمد حسن احمدی طباطبایی صاحب سه فرزند پسر به نام سید محمدصادق و سید محمدباقر و سید محمدرضا و دو فرزند دختر می باشند.
او در سال 1356 ه.ش در شهر مقدس قم دار فانی را وداع گفت و در ایوان آیینه حرم مطهر فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد طباطبایی بروجردی (رحمة الله علیه) در سال 1316 ه.ش در بروجرد متولد شد. ایشان نیز جوانی مؤدب، متین، محجوب و مورد علاقه پدر و اقوام و علمای بزرگ بود، متأسفانه در سن جوانی در سال 1352 ه.ش درگذشت و در مقبره میرزای قمی در گلزار شیخان قم به خاک سپرده شد.
سیداحمد احمدی طباطبایی، صاحب چهار فرزند پسر به نام های سید مجید، سید مهدی، سید حسین و سید رضا و یک فرزند دختر می باشند.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدرضا (مجید) احمدی (دام عزه) از فضلای محترم حوزه علمیه قم می باشد.
حاجیه خانم آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ ایشان و همسر مرحوم آیت الله سید جعفر احمدی (رحمة الله علیه)، صاحب دو فرزند پسر به نام سید محمد جواد و سید محمدرضا (معروف به دکتر محمد باقر) و دو فرزند دختر می باشند. او در سال 1372 ه.ش و در 80 سالگی در قم دار فانی را وداع گفته و در مقبره آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری به خاک سپرده شد.
حاجیه خانم آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است. سال 1312 ه.ش به دنیا آمد. او در سال 1328 ه.ش به عقد آقای سید محمد حسین علوی طباطبایی بروجردی درآمد و در سال 1330 ه.ش در شب میلاد حضرت جواد الائمه (علیه السلام) صاحب اولین فرزند خود شد و او را سید محمد جواد نامیدند. ایشان، بعد از اخذ دیپلم در رشته طبیعی (زمین شناسی)، در هجده سالگی (سال 1348 ه.ش) وارد حوزه علمیه قم شد و در سال 1350 ه.ش با دختر دایی خودش، (دختر مرحوم آقا سید محمد حسن ، پسر بزرگ آقای بروجردی)، ازدواج نمود. ثمره این ازدواج دو پسر و یک دختر بود که پسر اولشان سید محمود، بر اثر تصادف دار فانی را وداع گفت. حضرت آیت الله حاج سید محمد جواد علوی بروجردی پس از طی مدارج عالیه امروز یکی از امیدهای حوزه علمیه قم به شمار می روند.
ایشان غیر از سید محمد جواد، صاحب دو پسر به نام سید محمد رضا و سید محمد تقی و چهار دختر دیگر هم شد. این بانوی پارسا بعد از فوت پدر، همراه همسرش راهی تهران شد.
آیت الله بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۸ ه.ق پس از نه سال توقف در نجف اشرف و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ در حالیکه از آیت الله خراسانی و آیت الله شریعت اصفهانی به دریافت اجازه اجتهاد نائل گردیده بود، به اصرار و تاکید پدر به قصد آنکه دوباره به نجف باز گردد، راهی بروجرد شد. مرحوم آخوند خراسانی طی نامهای به پدر آیت الله بروجردی ضمن تشریح شخصیت علمی وی سفارش میکند که او را به عنوان مجتهد مطلق جامع الشرایط بشناسد و به مردم معرفی کند تا در اخذا فتاوی و احکام شرعی به او مراجعه نمایند.
اما در ۱۳۲۹ ه.ق، مرگ پدر از یک سو و رحلت استادش، آخوند خراسانی (که در تشویق و تکریم بروجردی میکوشید) از سوی دیگر، و نیز درخواست مردم، سبب شد که وی در بروجرد به عنوان رهبر دینی بماند.
آیت الله بروجردی از هنگام بازگشت به بروجرد تا موقع آمدن به قم جمعا سی و سه سال در آن شهر اقامت داشتند. بروجرد محیط ساکت و آرامی بود و شاگردان خوب و آماده تحصیلی داشت. ایشان از ابتدای فقه شروع به تدریس کردند. محل تدریس ایشان در مسجد سیدجواد جد ایشان و زمانی مدرسه نوربخش و بیشتر اوقات در منزل خودشان بود. غالبا بالغ بر صد نفر از علما و فضلا در محضر درس ایشان حاضر بودند. ایشان در همان سالهایی که از نجف بازگشته بودند کتاب عروة الوثقی مرحوم سیدکاظم یزدی را حاشیه میکنند و همان موقع چاپ میشود.
در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب کردند تا با علمای قم دیدار کنند؛ اما ماموران شاه این دو را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیت الله بروجردی آمد، وی بعد از نصیحت شاه اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد. اندکی پس از خروج رضاخان، تیمورتاش پنجاه هزار تومان نزد آن مرجع وارسته آورد. فقیه بروجردی از پذیرش هدیه دربار خودداری کرد.
ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ ماه در مشهد اقامت داشت. به درخواست آیت الله محمد کفائیی (فرزند آخوند خراسانی) و آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، شبها در مسجد گوهرشاد، نماز جماعت اقامه میکرد.
آیت الله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد برگردد که در راه بازگشت در قم توقف کرد و شیخ عبدالکریم حائری، از ایشان خواست در قم بماند و تدریس کند.
ایشان در قم صبحها در مسجد عشقعلی، فقه و عصرها در مدرسه فیضیه، اصول درس میدادند. همچنین در زمانی که در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بودند، مرتباً طی یک دهه کتب شرح لمعه و فصول را تدریس میکردند.
- امام خمینی (رحمة الله علیه)
- سید محمد رضا گلپایگانی
- مرتضی مطهری
- حسینعلی منتظری
- سید علی حسینی سیستانی
- علی صافی گلپایگانی
- لطف الله صافی گلپایگانی
- محمد فاضل لنکرانی
- ناصر مکارم شیرازی
- سید موسی شبیری زنجانی
- جعفر سبحانی
- غلامرضا رضوانی
- اکبر هاشمی رفسنجانی
- محمدصادق حائری شیرازی
حمایت از نیازمندان
در سال های آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از دارایی های پدری تأمین گردید.
تأسیس کارخانه برق
در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد.
گسترش کیفی و کمی حوزه علمیه قم
با مدیریت ایشان تحولاتی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و ترجمه، چاپ کتب فقهی و ... و همین طور در اداره حوزههای علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.
نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی
نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوش فکر و روشن اندیش منتشر می شد، با حمایت ایشان بود.
تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد
ایجاد ابنیه بزرگ مذهبی و علمی از جمله: مسجد اعظم قم، مدرسه نجف، مدرسه کربلا، مسجد بغداد، بیمارستان نجف، حسینیه و حمام سامرا، مدرسه کرمانشاه، مسجد بزرگ طرابلس لبنان، چهار مسجد بزرگ در آفریقا، قبرستان وادی السلام قم، مدرسه آیت الله بروجردی در قم، بیمارستان نکویی قم، مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، کتابخانه مدرسه نجف، کتابخانه مدرسه کرمانشاه و ...
۱. توسعه حوزه علمیه قم؛
۲. تربیت شاگردان خبره؛
۳. تالیف و انتشار کتب؛ آیت الله بروجردی به یاری شاگردانش در مدت هشت سال اثر بیست جلدی جامع احادیث الشیعه را آماده چاپ ساخت و در فرصتهای گوناگون آثار علمی خطی و نایاب را به چاپ رساند.
۴. گنجاندن درس تعلیمات دینی در کتب درسی آموزش و پرورش؛
۵. اقدام برای رسمی شدن مذهب تشیع؛
۶. تحول در اجتهاد و تعمیق فقاهت؛
۷. اعزام مبلغ و نماینده مذهبی به کشورهای خارجی؛
۸. توجه به مسئله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامیه.
شیوه غیرمداخله جویانه آیت الله بروجردی با روش نواب صفوی و آیت الله کاشانی همسان نبود. نواب در کتاب راهنمای حقایق از مراجع میخواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشد، خلع کنند. در مقابل آیت الله بروجردی، روی خوش به فداییان نشان نمیداد. نخست با موعظه سعی در بازداشتن آنان داشت. سر درس مکرر میگفت:
«اینان (فداییان اسلام) طلاب و سادات جوانی هستند، ناراحت و عصبانی، باید موعظه بشوند. من از آنها میخواهم که این کارها را دنبال نکنند. ما تحولات زیادی در عمرمان دیدهایم. جریان مشروطیت و ... دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.»
طاهری خرم آبادی و محمد فاضل لنکرانی تأثیرپذیری فدائیان اسلام از آیت الله کاشانی را از عوامل اختلاف فدائیان با آیت الله بروجردی میدانند.
البته آیت الله بروجردی در جریان دستگیری سید حسین امامی، از وی حمایت و برای آزادیاش تلاش کرد. ایشان همچنین از کسانی که با شاه رابطه داشتند، قول گرفته بود که از شاه بخواهند حکم اعدام را امضا نکند. آیت الله بروجردی پس از شنیدن خبر اعدام، متأثر و ناراحت شد و کارهای روزانه را تعطیل کرد و گفته بود «از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم».
مبارزه با بهاییت
در سال ۱۳۴۵ ه.ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید و وی برای اعتراض؛ بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک کرد. فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه کردند و آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند؛ ولی وی بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن شد.
مخالفت با ماجرای کشف حجاب
آیت الله بروجردیبه وسیله تلگراف اعتراض خود را به دولت وقت اعلام کرد. بعد از سقوط رضاشاه اولین خواسته علما مسئله عدم تحمیل بی حجابی بود. آیت الله بروجردی در ملاقات با شاه به وی تذکر دادند که مسائل اسلام را بیشتر رعایت کند.
حمایت از فلسطین
موضع آیت الله بروجردی در قبال اشغال قدس، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی محکم بود. ایشان در سال ۱۳۲۷ ه.ش بیانیهای را در محکومیت صهیونیسم بینالملل و غاصبان فلسطین صادر کرد و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا کرد.
مسئله آذربایجان
برای حل قضیه آذربایجان به خواست قوام السلطنه انتخابات مجلس تحریم شد. مهدی حائری نقل می کند که: «آیت الله بروجردی افراد را فرستاد به تمام شهرستان های ایران. از علمای آنجا خواست که به ایشان تلگراف بکنند تا آذربایجان آزاد نشده، انتخابات را دولت شروع نکند... انتخابات را تحریم کرد و با دولت همکاری کرد تا مسئله آذربایجان حل شود.»
مقابله با کمونیسم
از نقاط مشترک شاه و حوزه علمیه مقابله هر دو با کمونیسم است. روحانیت کمونیسم را خطری برای اسلام می دانست و خواهان آن بود که جلوی فعالیت آنها گرفته شود.
مقابله با انقلاب سفید و اعتراض به تقسیم اراضی در برنامه اصلاحات ارضی
از جمله فعالیتهای سیاسی آشکار آیت الله بروجردی با حکومت در برنامه تحدید مالکیت اراضی کشاورزی به عنوان اقدامی خلاف شرع بود.
درخواست گنجاندن درس دینی در دوره ابتدایی
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت الله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد.
حمایت از آیت الله کاشانی
آیت الله بروجردی نسبت به حکم فقها احترام و ادب زیادی داشتند و حکم فقیه را متنفذ می دانستند. زمانی که بنا شد آیت الله کاشانی را محاکمه کنند ایشان اجازه ندادند و فرمودند: «... فقیه می تواند مطابق استنباط و اعتقادش حکم کند و نباید برای این حکمش محاکمه شود.»
نهضت ملی شدن صنعت نفت
در روند ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه.ش، بروجردی، هیچ گونه مداخلهای نه در حمایت و نه در مخالفت نکرد؛ قضیه ملی شدن نفت برای ایشان - به مانند مشروطه- روشن نبود و به نتایج آن مطمئن نبودند، لذا در این زمینه فعالیتی نکردند و فرمودند: «من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم وارد نمی شوم. این قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمی دانم چیست؟ چه خواهد شد و در آینده در دست چه کسی خواهد بود؟ البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند. » و به درخواست روحانیون درباری که خواهان محکوم کردن دولت مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند ایشان توجهی نکرد و دولت مصدق را مورد انتقاد قرار نداد.
تعیین نمایندگان مجلس
محمدرضا شاه در انتخابات مجلس نظر آیت الله بروجردی را تأمین می کرد. در خاطرات مهدی حائری یزدی فرزند عبدالکریم حائری آمده است: «ایشان سعی میکرد حداقل نمایندگان قم، بروجرد، اراک، شاید هم خرمآباد و توابع آن حدود، همه را با نظر ایشان (آیت الله بروجردی) تعیین کند البته نه این که رسما و به طور صریح. به طور پیغام، مثلا (آیت الله بروجردی) به شاه یا به دولت پیغام می داد که فلان کس مورد نظر من است و بایستی که انتخاب شود.»
سرور فقیهان شیعه تنها قرآن ها و پرده کعبه را پذیرفت و باقی را همراه نامه ای به ملک سعود بازگرداند و گفت چون هدیه نمی پذیرم این را نیز نمی توانم قبول کنم ولی ناگزیر قرآن و پرده کعبه را می پذیرم و باقی را به رسم هدیه به شما بازمی گردانم تا هنگام دعا به یادم باشید.
نوشته هایی که از حضرت آیت الله العظمی بروجردی برجای مانده به شرح زیراست:
1 - ترتیب اسانید الکافی؛
2 - ترتیب اسانید التهذیب؛
3 - ترتیب اسانید الخصال؛
4 - ترتیب اسانید معانی الاخبار؛
5 - ترتیب اسانید علل الشرائع؛
6 - ترتیب اسانید ثواب الاعمال؛
7 - ترتیب اسانید عقاب الاعمال؛
8 - ترتیب اسانید کتاب من لایحضره الفقیه؛
9 - ترتیب اسانید الامالی؛
10 - رجال اسانید الکافی؛
11 - رجال اسانید التهذیب؛
12 - رجال اسانید کتاب الکشی؛
13 - رجال اسانید کتاب الفهرست (از شیخ طوسی)؛
14 - رجال اسانید الفهرست (از نجاشی)؛
15 - طبقات الرواة؛
16 - تعلیقة علی رجال النجاشی؛
17 - تعلیقة علی عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب (از ابن عنبه)؛
18 - تعلیقة علی المنهج الرجال؛
19 - مستدرک فهرست منتجب الدین رازی؛
20 - الفهرستان (فهرست شیخ طوسی و فهرست نجاشی)؛
21 - رسالة حول سند الصحیفة السجادیة؛
22 - تعلیقة علی رجال الطوسی؛
23 - رسالة فی ترجمة بعض اعاظم اسرته و اجداده؛
24 - بیوت الشیعة؛
25 - جامع احادیث الشیعة (برای آگاهی بیش تر از ساختار این کتاب و چرایی تالیف آن و ... به کتاب «زندگی آیت الله العظمی بروجردی» اثر آیت الله واعظ زاده - مراجعه شود)؛
26 - حاشیة علی وسائل الشیعة؛
27 - تعلیقه بر کتاب «النهایة»؛
28 - تعلیقه بر کتاب «المبسوط»؛
29 - تعلیقه بر کتاب «خلاف»؛
30 - الفقه الاستدلالی؛
31 - رسالة فی المواسعة و المضایقة؛
32 - رسالة فی منجزات المریض؛
33 - الحاشیة علی العروة الوثقی؛
34 - تعلیقه بر «منهج الرشاد»؛
35 - تعلیقه بر مبحث «سهو» از کتاب جواهر؛
36 - تعلیقه بر «تبصرة المتعلمین»؛
37 - الآثار المنظومة؛
38 - المهدی علیه السلام فی کتب اهل السنة؛
39 - حاشیه بر کفایة الاصول؛
40 - حاشیه بر فرائد الاصول؛
41 - رسالة فی المنطق؛
42 - تعلیقة علی الاسفار؛
43 - از حضرت ایشان رساله های عملیه ی مختلفی به فارسی و عربی چاپ شده است؛
44 - تاکنون چندین کتاب به عنوان تقریر درسی های ایشان، چاپ شده است.
مرحوم آیت الله بروجردی علاوه بر اجازات اجتهاد، دارای شش فقره اجازه روایتی از علمای طراز اول نیز بوده است.
1- آیت الله العظمی آخوند ملا محمدکاظم خراسانی.
2- آیت الله شیخ فتحالله نمازی شیرازی، (معروف به شریعت اصفهانی).
3- آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی. (معروف به آقا نجفی).
4- آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی.
5- مرحوم علامه شیخ آقابزرگ تهرانی.
6- مرحوم علم الهدی ملایری.
با رحلت مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت گوهر یگانه بروجرد فراگیر شد و مؤمنان از هر سو به آن فقیه وارسته مراجعه کردند.
ویژگی های اخلاقی
شناخت ویژگی های اخلاقی آیت الله العظمی بروجردی، چراغی پر نور فراروی کسانی است که سلوک در مسیر اولیاءالله را تنها راه هدایت و سعادت خود می دانند:
1. اخلاص
آیت الله العظمی بروجردی خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می آمد می فرمودند: اخلص العمل فان الناقد بصیر؛ عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.
2. اشتیاق به دانش و معرفت
ایشان تا آخر عمر لحظه ای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. در سال های پایانی عمر، چون دوران جوانی، شبهای بسیاری تا صبح غرق در مطالعه بود. ایشان فرموده بود که: «من از مطالعات علمی خسته نمی شوم، بلکه هر گاه از کارهای دیگر خسته می شوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع می کنم.»
3. روح سماحت و بزرگواری
حضرت علی (علیه السلام) درحدیث شریفی می فرمایند: « آلة الریاسة سعة الصدر؛ ابزار ریاست و مدیریت سعه صدر [و دوری از تنگ نظری] است.
از مطالبی که در زندگی ایشان بسیار قابل توجه است، روح سماحت و بزرگواری آن زعیم بزرگوار است. او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بی مهری های مخالفان خود را با شرح صدر شگفت انگیزی نادیده می گرفت و از لغزش های آنان صرف نظر می کرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و و بلامنازع برای او بود.
4. عزت نفس
آیت الله بروجردی خود را وقف عزت اسلام و مسلمین کرده بود و در این راه از هیچ امری دریغ نکرد. او در تمام عمر عزت نفس خود را حفظ کرد و هیچ گاه دست کمک و یاری به سوی کسی دراز نکرد و تنها پناهگاهش خدا بود.
5. اهتمام به شوکت اسلام
در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است. ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانه ای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند اشکالی ندارد، چون حال شما خیلی خوب نیست! فرمودند: «من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»
6. مبارزه با عوام زدگی
در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین (علیه السلام) که گاه آلوده با کارهای خلاف می شد و بعضی حاضر نیستند تذکر لازم را به این افراد بدهند، آن مرد بزرگ، وظیفه خود را انجام می داد و از هیچ چیز باک نداشت.
7. ایمان قوی به رابطه دین و سیاست
آیت الله بروجردی گر چه به خاطر حوادث دردناک مشروطیت که سیاست بازان عامل دست اجانب، سر رشته کار را از دست روحانیت خارج ساختند و بر کیان مسلمین ایران ضربه زدند، نسبت به بسیاری از حرکت های سیاسی بدبین بود، ولى این امر در نگرش کلی او نسبت به مسائل سیاسی و حکومت اسلامی تأثیری نداشت به همین جهت با استفاده از مقام ولایت فقیه، کارهایى انجام می داد که گاه در نظرافراد عادی عجیب به نظر می رسید!
8. کظم غیظ
آیت الله بروجردی وقتی مصلحت اسلام و دین به میان می آمد، اگر خطایی می دید به شدت عصبانی می شد. اما در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.
9. آرزوی شهادت
آن آیت الهی تا دقایق پایانی عمر در اشتیاق شهادت بود. مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمة الله علیه) می فرمودند:
«مرحوم آیت الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می کردند به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند.»
10. اتصال به غیب
مرحوم آیت الله بروجردی در عرفان وعمل و سلوک الی الله و تهذیب نفس و ... سابقه درخشانی داشته اند.
11. توسل وسیع و عمیق
از حالات ایشان، شدت توجه به خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. منزل ایشان در بروجرد مرکز اقامه عزا و سوگواری حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بود و دسته های سینه زن و زنجیر زن در آن بیت شریف به عزاداری پر شور می پرداختند.
آیت الله مفتح (رحمة الله علیه) از قول مرحوم آیت الله کمالوند نقل می کند: یک بار چشم ایشان بسیار درد می کرد، به طوری که نیاز به عینک پیدا کردند. از قضا آن ایام متقارن با ایام محرم بود و دست های سینه زنی و زنجیرزنی آغشته به گل به منزل ایشان می آمدند. ایشان دستور دادند که قدری از گلی را که عزاداران حسین به سر خود می مالند، برای ایشان بیاورند. ایشان تیمنا مقداری از آن گل ها را برداشتند و به چشم خود مالیدند. چشمان ایشان شفا پیدا کرد، به طوری که تا آخر عمر هم بی نیاز از عینک بودند و کتاب های خط ریز را هم به خوبی مطالعه می کردند.
در دوران اقامتشان در شهر مقدس قم نیز همواره توسل به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) را ادامه میدادند. به زیارت مرقد مطهر فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، اهتمامی شدید داشتند و در تفخیم و تعظیم شأن والای آن بانوی معظمه، بسیار کوشا و جدی بودند.
12. در اوج معرفت
روزی جمعی به دیدار ایشان آمده بودند؛ یکی با صدای بلند گفت: برای سلامتی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و آیت الله بروجردی صلوات. ایشان ناراحت شدند و گفتند: «این شخص را از اینجا بیرون کنید! چرا اسم مرا در کنار نام مبارک امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) قرار می دهد؟
سالی که پادشاه عربستان به تهران آمده بود، ضمن ارسال هدایایی از ایشان درخواست ملاقات کرده بود. آیت الله بروجردی این پیشنهاد را نپذیرفتند و در جواب اطرافیان گفته بودند: «این شخص اگر به قم بیاید و به زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) نرود، توهین به آن حضرت خواهد شد و من چنین امری را به هیچ وجه تحمل نمی کنم.
13. دقت در صرف بیت المال
آیت الله العظمی بروجردی با آن که در سخاوت و بلندی طبع بی نظیر بود، در صرف بیت المال، دقتی ما فوق تصور داشت. آیت الله سید مرتضی مبرقعی در این باره می گوید:
آیت الله بروجردی، به تمام معنا آقا بود، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگ منش بود... نسبت به آقایان احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج، مراعات می کرد. با این حال، در اداره زندگی و مصارف شخصی، از صرف بیت المال پرهیز می کرد. فقط از پول بیت المال، در بیرونی برای مراجعین یک چای می دادند... .
14. روشن بینی
متفکر شهید استاد مطهری (رحمة الله علیه) در این باره می نویسد: «یکی از مزایای برجسته معظم له که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقه مندی وی به تأسیس دبستان ها و دبیرستان های جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. معظم له دیانت مردم را در بی خبری و بی اطلاعی و بیسوادی جستجو نمی کرد، بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستان ها شود.
15. ادب ویژه و برجسته
از مزایای بزرگ انسان ادب است که از عوامل سعادت و موفقیت به شمار می رود. حضرت آیت الله بروجردی در این زمینه نیز سرآمد بود. ادب ایشان در زندگی پر افتخار آن بزرگوار، زبان زد آشنایان و معاشران و شاگردان اوست.
16. تنفر از تملق گویی
از خطرات عظیمی که حاکمان و زعما و رهبران دینی را تهدید می کند، میدان دادن به تملق گویان و چاپلوسان است. مرحوم آیت الله بروجردی با درایت خاص خود اهمیت این موضوع خطرناک را دریافته بود. از این رو از چنین اشخاصی متنفر و بیزار بودند و تنفر خود را هم به شدت اظهار می کرد.
شهید آیت الله مطهری نیز می نویسد:
«امام خمینی می فرمود: من در حال مطالعه آقای بروجردی هستم و جز حقیقت چیز دیگری در این آقا نمی بینم.»
این شخصیت عالی قدر و کم نظیر مرجع عام شیعه در زمان خود و استاد فقیهان و مراجع معاصر، حضرت آیت الله العظمى مرحوم حاج آقا حسین بروجردى است اعلى الله مقامه و رفع الله اعلامه. علم و تقوى و اخلاص و روشن بینى و بزرگ منشى و کیاست و نو آورى و جامع نگرى و خستگى ناپذیرى و بسى خصلت هاى کمیاب و نفیس دیگر از این مرد بزرگ و ذخیره الهى، چنان شخصیت ذو ابعاد و عظیمى فراهم آورده بود که نظیر آن را در فقهاى صاحب نام و برخوردار از زعامت به ندرت مى توان یافت.
او در فقاهت، مبتکر شیوه اى جدید و در رجال و حدیث، صاحب سبک بود و در تدریس و تربیت شاگرد و تعلیم کار دسته جمعى بر زمان خود سبقت داشت. بینش وسیع او از مرزهاى حوزه قم و حوزه هاى علمیه و چارچوب کشور جمهورى اسلامى ایران و جهان تشیع فراتر مى رفت و بر جهان اسلام و همه مذاهب مسلمین پرتو مى افکند. زعامت او نه تنها به اداره امور درسى و معیشتى حوزه ها که به مسائل سیاسى و اخلاقى آن ، و نه تنها به امور حوزه، که به امور دینى و شعائر اسلامی در سراسر کشور و در سطح بین المللى شمول مى یافت.
حوزه علمیه تحت زعامت او پرورشگاه و خاستگاه افکار نو و گوهرهاى درخشانى شد که به برکت آن در سالهاى بعد نهضت روحانیت پى ریخته شد و حرکتى که در اوج آن انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامى به رهبرى مجدد بزرگ اسلام حضرت امام خمینى قدس الله نفسه الزکیه بود، سر برآورد. با این همه، در مجموع شخصیت آن بزرگ مرد آن چه بیش از همه درخشنده و چشم گیر بود، اخلاص و تقوایى بود که وى در همه امور خود از آن بهره مى گرفت.
اکنون که پس از گذشت سى سال از رحلت مرحوم آیت الله العظمى بروجردى قدس سره، به برکت نظام جمهورى اسلامى یاد و تجلیل مى شود، شایسته است که حوزه هاى علمیه و زعماى علمى آن به این تکریم اکتفا نکرده، روشهاى علمى و تحقیقى آن بزرگوار را نیز که همچنان از تازگى برخوردار است، تعقیب و تکمیل کنند و گردونه فقاهت اسلام را به پیش برند.
از خداوند متعال علو درجات آن عالم جلیل القدر و توفیقات آقایان محترم را ظل توجهات حضرت بقیة الله - روحى فداه - مسألت مى نمایم.
و السلام علیکم و رحمة الله
سیدعلى خامنه اى
8 /2 /1370
آیت الله سید مصطفی خوانساری می گوید:
«آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانى براى معالجه به تهران آمده بود و در بیمارستان بازرگانان (نجمیه) بسترى بود. وقتى به ملاقات ایشان رفتیم فرمود: به حاج آقا حسین سلام مرا برسانید و بگویید: اگر بنا بود سید جمال مقلد باشد از شما تقلید مى کرد.
آیت الله العظمی گلپایگانی از آغاز ورود آن بزرگوار به قم تا پایان زندگی او، در اعزاز و اجلال آن بزرگ مرد کوشش داشتند و در مراعات احترام ایشان چنان بودند که حتی از این که لفظ « آی تالله» روی رساله عملیه شان در زمان آن زعیم بزرگ نوشته شود ابا و امتناع ورزیدند.
«هرگاه نامه آیت الله بروجردی را براى شیخ عبدالمجید سلیم (رئیس جامع الازهر) می بردم، ایشان بلند می شدند و نامه را می گرفتند و می بوسیدند، آن گاه می نشستند.»
«اعظم شخصیة رأیته فی عمری؛ او بزرگترین شخصیتی است که در طول عمرم دیده ام.»
«من تا به امروز هیچ گاه این چنین تحت تأثیر روحانیت کسی قرار نگرفته بودم.»
آیت الله سید محمد حسین علوی می نویسد:
«هنگامی که وی به حضور آیت الله فقید رسید، آنچنان قیافه جذاب و روحانیت و معنویت آیت الله فقید او را به خود متوجه ساخت که حدود یک ساعتی را که در محضر این مرد بود و در اطراف موضوع تحریم الکل از آیت الله فقید سئوالاتی مینمود علاوه بر این که طرز نشستن به همان نحوه بود که در برابر مجسمه حضرت مسیح و در کلیساها و هنگام عبادت به آن کیفیت جلوس می کنند، در همه این مدت چشم از صورت ایشان برنمی داشت و کوچک ترین توجهی به اطرافش نداشت.»
«جاذبه روحانیت حضرت آیت الله مرا تحت تأثیر قرار داد و خیلی مایل بودم به من اجازه میفرمودند چند دقیقهای در یکی از مساجد برای سلامت و بهبود کامل ایشان دعا کنم.»
«... من شما را شایسته ترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا می کنم.»
به راستی او جلوه ای از فیض الهی بر بندگان خدا بود، به گفته مرحوم آیت الله سید مصطفی خوانساری:
آیت الله العظمی بروجردی، خوابی بود که مردم دیدند و دیگر نخواهند دید!
منابع:
1. ویکی پدیا
2. ویکی شیعه
3. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
4. شیعه نیوز
5. ویکی فقه
6. دانشنامه اسلامی
7. کتابخانه حضرت آیت الله بروجردی
شناسنامه | |
۳ فروردین ۱۲۵۴ ه.ش برابر با 1292 ه.ق | تولد |
۱0 فروردین ۱۳۴۰ ه.ش برابر با 1380 ه.ق | درگذشت |
بیماری قلبی | علت درگذشت |
مسجد اعظم قم | آرامگاه |
ایرانی | ملیت |
اسلام | دین |
شیعه | مذهب |
آیت الله بروجردی | دیگر نام ها |
اجتهاد | تحصیلات |
- | دانشگاه |
مرجع تقلید، فعالیت های علمی، مذهبی و اجتماعی |
زمینه فعالیت |
- | سبک |
سال های فعالیت | |
تألیفات متعدد به زبان های عربی و فارسی | آثار مهم |
- | جایزه ها |
- | وبگاه رسمی |
3 همسر (همسر دوم: زهرا روغنی اصفهانی، همسر سوم: نصرت آغا طباطبایی) | همسر |
سید محمدحسن، سید احمد، آغا فاطمه احمدی، آغا سکینه احمدی | فرزندان |
پدر: سیدعلی - مادر: سیده آغابیگم طباطبایی | والدین |
زندگی نامه
تولد
آیت الله العظمی حاج آقا سیدحسین طباطبایی بروجردی در 3 فروردین ۱۲۵۴ ه.ش در بروجرد متولد شد. پدر او مرحوم آقا سیدعلی طباطبایی و مادر صالحه عابده اش سیده آغابیگم، دختر سید محمدعلی طباطبایی بود. هر دو از دودمان سیدمحمد طباطبایی و خاندان آنها، خاندان علمی و دینی بوده اند. نسب ایشان، با ۳۲ واسطه به امام حسن (علیه السلام) میرسد.شجره نامه آیت الله العظمی بروجردی (رحمة الله علیه)
«هو السید حسین بن السید على بن السید احمد بن السید على نقی بن السید محمد جواد بن السید مرتضى بن السید محمد الطباطبائى بن السید عبدالکریم بن السید مراد بن الشاه اسدالله بن جلال الدین امیر بن الحسن بن مجدالدین بن قوامالدین بن اسمعیل بن عباد بن ابى المکارم بن عباد بن ابى المجد بن عباد بن على بن حمزه بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسمعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن حسن بن على بن ابى طالب علیهم الاف التحیه والثناء.»آیت الله بروجردی در مدت زندگی پر بارشان سه بار ازدواج کردند. از همسر نخستشان، دو پسر و سه دختر داشتند که همه در کودکی وفات کردند، به جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که پس از دو سال ازدواج با عموزاده خود به نام مرحوم آقا بهاء الدین طباطبایی، هنگام زایمان وفات یافت.
این بانوی مجلله پس از گذشت مدتی، به دلیل بچه دار نشدنش به آیت الله بروجردی پیشنهاد کردند که شما باید صاحب اولاد باشید، لذا اجازه دهید که برای شما همسر دوم اختیار نمایم. با اجازه آیت الله این کار انجام شد. ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی (از تجار متدین بروجرد) ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر می باشد.
همسر اول ایشان در سال 1326 ه.ش در قم بدرود حیات گفت و در ایوان آیینه حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
بانوی دوم ایشان هم در بروجرد در سال 1364 ه.ش وفات یافت و در همان جا مدفون گردید.
همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر مرحوم سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان است که پس از وفات در صحن حضرت معصومه (سلام الله علیها) در مقبره پروین اعتصامی به خاک سپرده شد.
فرزندان
همان گونه که قبلاً متذکر شدیم؛ از همسر دوم آیت الله بروجردی دو پسر و دو دختر باقی ماند.حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن طباطبایی بروجردی در سال 1346 ه.ق (1304 ه.ش) در بروجرد متولد شد. او از همان روزهای اول زندگی تحت توجه مستقیم والد ماجد خود پرورش یافته، و ادبیات عرب و سطح را در محضر پدر آموخت، سپس در حوزه درس خارج ایشان حاضر شد. نوشتن اکثر امور استفتایی آیت الله العظمی بروجردی نیز به عهده ایشان بود. وی در سال 1327 ه.ش با یکی از بنی اعمام خود ازدواج نموده و صاحب چهار فرزند گردید.
آیت الله زاده گرامی، جوانی مؤدب، متین، محجوب و مورد علاقه پدر و علما و فضلای حوزه بودند. آقای سید محمدحسن در صورت و سیرت و طرز برخورد و رفتار و مخصوصاً وقار و گفتار شباهت فوق العاده ای به پدر بزرگوارشان داشت. سید محمد حسن احمدی طباطبایی صاحب سه فرزند پسر به نام سید محمدصادق و سید محمدباقر و سید محمدرضا و دو فرزند دختر می باشند.
او در سال 1356 ه.ش در شهر مقدس قم دار فانی را وداع گفت و در ایوان آیینه حرم مطهر فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد طباطبایی بروجردی (رحمة الله علیه) در سال 1316 ه.ش در بروجرد متولد شد. ایشان نیز جوانی مؤدب، متین، محجوب و مورد علاقه پدر و اقوام و علمای بزرگ بود، متأسفانه در سن جوانی در سال 1352 ه.ش درگذشت و در مقبره میرزای قمی در گلزار شیخان قم به خاک سپرده شد.
سیداحمد احمدی طباطبایی، صاحب چهار فرزند پسر به نام های سید مجید، سید مهدی، سید حسین و سید رضا و یک فرزند دختر می باشند.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدرضا (مجید) احمدی (دام عزه) از فضلای محترم حوزه علمیه قم می باشد.
حاجیه خانم آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ ایشان و همسر مرحوم آیت الله سید جعفر احمدی (رحمة الله علیه)، صاحب دو فرزند پسر به نام سید محمد جواد و سید محمدرضا (معروف به دکتر محمد باقر) و دو فرزند دختر می باشند. او در سال 1372 ه.ش و در 80 سالگی در قم دار فانی را وداع گفته و در مقبره آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری به خاک سپرده شد.
حاجیه خانم آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است. سال 1312 ه.ش به دنیا آمد. او در سال 1328 ه.ش به عقد آقای سید محمد حسین علوی طباطبایی بروجردی درآمد و در سال 1330 ه.ش در شب میلاد حضرت جواد الائمه (علیه السلام) صاحب اولین فرزند خود شد و او را سید محمد جواد نامیدند. ایشان، بعد از اخذ دیپلم در رشته طبیعی (زمین شناسی)، در هجده سالگی (سال 1348 ه.ش) وارد حوزه علمیه قم شد و در سال 1350 ه.ش با دختر دایی خودش، (دختر مرحوم آقا سید محمد حسن ، پسر بزرگ آقای بروجردی)، ازدواج نمود. ثمره این ازدواج دو پسر و یک دختر بود که پسر اولشان سید محمود، بر اثر تصادف دار فانی را وداع گفت. حضرت آیت الله حاج سید محمد جواد علوی بروجردی پس از طی مدارج عالیه امروز یکی از امیدهای حوزه علمیه قم به شمار می روند.
ایشان غیر از سید محمد جواد، صاحب دو پسر به نام سید محمد رضا و سید محمد تقی و چهار دختر دیگر هم شد. این بانوی پارسا بعد از فوت پدر، همراه همسرش راهی تهران شد.
درگذشت
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در ۱۳ شوال ۱۳۸۰ ه.ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ ه.ش، بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیت الله بهبهانی، محمدحسن طباطبایی بروجردی (فرزند آیت الله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد. در پی درگذشت آیت الله بروجردی، سه روز عزای عمومی اعلام شد و سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند. کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس پرچم های سفارتخانهها و کنسولگری های خود را در ایران به نشانه احترام به صورت نیمه افراشته نگه داشتند.سمت و فعالیت ها
فعالیت های علمی
تحصیلات و استادان
سید حسین بروجردی در ۷ سالگی وارد مکتب خانه شد و پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد. وی در سال ۱۳۱۰ ه.ق برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در درس حاج سید محمد باقر درچه ای، میرزا ابوالمعالی کلباسی و سید محمدتقی مدرس شرکت کرد. ایشان در درس فلسفه آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی نیز شرکت کرد. بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال ۱۳۱۹ ه.ق به بروجرد مراجعت کرد.تحصیل در نجف
سید حسین بروجردی در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی شرکت و نه سال از محضر درس ایشان استفاده کرد. دیگر اساتید ایشان در نجف سید کاظم یزدی و شریعت اصفهانی بودند. سیدحسین بروجردی علاوه بر شرکت در مجالس درس آیت الله آخوند خراسانی از محضر علمای دیگری چون مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی و مرحوم آقا سیدکاظم یزدی کسب فیض میکردند. خود ایشان حوزههای درس تشکیل میدادند و کتاب فصول را برای جمعی از فضلا تدریس میکردند. البته این آغاز استادی و تدریس ایشان نبود؛ بلکه پیش از این نیز در زمانی که در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بودند، مرتبا طی یک دهه کتب شرح لمعه و فصول را تدریس میکردند.آیت الله بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۸ ه.ق پس از نه سال توقف در نجف اشرف و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ در حالیکه از آیت الله خراسانی و آیت الله شریعت اصفهانی به دریافت اجازه اجتهاد نائل گردیده بود، به اصرار و تاکید پدر به قصد آنکه دوباره به نجف باز گردد، راهی بروجرد شد. مرحوم آخوند خراسانی طی نامهای به پدر آیت الله بروجردی ضمن تشریح شخصیت علمی وی سفارش میکند که او را به عنوان مجتهد مطلق جامع الشرایط بشناسد و به مردم معرفی کند تا در اخذا فتاوی و احکام شرعی به او مراجعه نمایند.
اما در ۱۳۲۹ ه.ق، مرگ پدر از یک سو و رحلت استادش، آخوند خراسانی (که در تشویق و تکریم بروجردی میکوشید) از سوی دیگر، و نیز درخواست مردم، سبب شد که وی در بروجرد به عنوان رهبر دینی بماند.
آیت الله بروجردی از هنگام بازگشت به بروجرد تا موقع آمدن به قم جمعا سی و سه سال در آن شهر اقامت داشتند. بروجرد محیط ساکت و آرامی بود و شاگردان خوب و آماده تحصیلی داشت. ایشان از ابتدای فقه شروع به تدریس کردند. محل تدریس ایشان در مسجد سیدجواد جد ایشان و زمانی مدرسه نوربخش و بیشتر اوقات در منزل خودشان بود. غالبا بالغ بر صد نفر از علما و فضلا در محضر درس ایشان حاضر بودند. ایشان در همان سالهایی که از نجف بازگشته بودند کتاب عروة الوثقی مرحوم سیدکاظم یزدی را حاشیه میکنند و همان موقع چاپ میشود.
اقامت در نجف
در سال ۱۳۴۵ ه.ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید، ایشان در اعتراض به این رفتار، قصد مسافرت به عتبات کرد؛ ولی فرماندار بروجرد مسئول اداره ثبت احوال را برکنار کرد. گرچه بعد از چند ماه بر اثر اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف ساکن گردید. آیت الله بروجردی در ۱۳۴۵ ه.ق راهی عراق و از آنجا عازم حج شد و هنگام بازگشت، هشت ماه در نجف توقف کرد.در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب کردند تا با علمای قم دیدار کنند؛ اما ماموران شاه این دو را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیت الله بروجردی آمد، وی بعد از نصیحت شاه اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد. اندکی پس از خروج رضاخان، تیمورتاش پنجاه هزار تومان نزد آن مرجع وارسته آورد. فقیه بروجردی از پذیرش هدیه دربار خودداری کرد.
اقامت در مشهد
ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ ماه در مشهد اقامت داشت. به درخواست آیت الله محمد کفائیی (فرزند آخوند خراسانی) و آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، شبها در مسجد گوهرشاد، نماز جماعت اقامه میکرد.آیت الله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد برگردد که در راه بازگشت در قم توقف کرد و شیخ عبدالکریم حائری، از ایشان خواست در قم بماند و تدریس کند.
بازگشت به بروجرد
اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواستهای مکرر از آیت الله بروجردی برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرد. آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ ه.ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی از آیت الله العظمی بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.اقامت در قم
سرانجام ایشان در ۲۶ صفر ۱۳۶۴ ه.ق وارد قم شده و برخی علما از جمله امام خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می یافتند. همچنین سید صدرالدین صدر که در صحن حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) اقامه نماز جماعت می کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد. سید محمد حجت، جایگاه تدریس خود را در اختیار وی قرار داد. سید محمد تقی خوانساری نیز برای احترام در درس ایشان شرکت میکرد.
تدریس
ایشان در قم صبحها در مسجد عشقعلی، فقه و عصرها در مدرسه فیضیه، اصول درس میدادند. همچنین در زمانی که در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بودند، مرتباً طی یک دهه کتب شرح لمعه و فصول را تدریس میکردند.تربیت شاگرد
برخی شاگردان آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی عبارتند از:- امام خمینی (رحمة الله علیه)
- سید محمد رضا گلپایگانی
- مرتضی مطهری
- حسینعلی منتظری
- سید علی حسینی سیستانی
- علی صافی گلپایگانی
- لطف الله صافی گلپایگانی
- محمد فاضل لنکرانی
- ناصر مکارم شیرازی
- سید موسی شبیری زنجانی
- جعفر سبحانی
- غلامرضا رضوانی
- اکبر هاشمی رفسنجانی
- محمدصادق حائری شیرازی
فعالیت های مذهبی و اجتماعی
حمایت از نیازمنداندر سال های آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از دارایی های پدری تأمین گردید.
تأسیس کارخانه برق
در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد.
گسترش کیفی و کمی حوزه علمیه قم
با مدیریت ایشان تحولاتی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و ترجمه، چاپ کتب فقهی و ... و همین طور در اداره حوزههای علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.
نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی
نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوش فکر و روشن اندیش منتشر می شد، با حمایت ایشان بود.
تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد
ایجاد ابنیه بزرگ مذهبی و علمی از جمله: مسجد اعظم قم، مدرسه نجف، مدرسه کربلا، مسجد بغداد، بیمارستان نجف، حسینیه و حمام سامرا، مدرسه کرمانشاه، مسجد بزرگ طرابلس لبنان، چهار مسجد بزرگ در آفریقا، قبرستان وادی السلام قم، مدرسه آیت الله بروجردی در قم، بیمارستان نکویی قم، مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، کتابخانه مدرسه نجف، کتابخانه مدرسه کرمانشاه و ...
فعالیت های فرهنگی
۱. توسعه حوزه علمیه قم؛۲. تربیت شاگردان خبره؛
۳. تالیف و انتشار کتب؛ آیت الله بروجردی به یاری شاگردانش در مدت هشت سال اثر بیست جلدی جامع احادیث الشیعه را آماده چاپ ساخت و در فرصتهای گوناگون آثار علمی خطی و نایاب را به چاپ رساند.
۴. گنجاندن درس تعلیمات دینی در کتب درسی آموزش و پرورش؛
۵. اقدام برای رسمی شدن مذهب تشیع؛
۶. تحول در اجتهاد و تعمیق فقاهت؛
۷. اعزام مبلغ و نماینده مذهبی به کشورهای خارجی؛
۸. توجه به مسئله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامیه.
فعالیت های سیاسی
تقابل و تعامل با فداییان اسلامشیوه غیرمداخله جویانه آیت الله بروجردی با روش نواب صفوی و آیت الله کاشانی همسان نبود. نواب در کتاب راهنمای حقایق از مراجع میخواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشد، خلع کنند. در مقابل آیت الله بروجردی، روی خوش به فداییان نشان نمیداد. نخست با موعظه سعی در بازداشتن آنان داشت. سر درس مکرر میگفت:
«اینان (فداییان اسلام) طلاب و سادات جوانی هستند، ناراحت و عصبانی، باید موعظه بشوند. من از آنها میخواهم که این کارها را دنبال نکنند. ما تحولات زیادی در عمرمان دیدهایم. جریان مشروطیت و ... دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.»
طاهری خرم آبادی و محمد فاضل لنکرانی تأثیرپذیری فدائیان اسلام از آیت الله کاشانی را از عوامل اختلاف فدائیان با آیت الله بروجردی میدانند.
البته آیت الله بروجردی در جریان دستگیری سید حسین امامی، از وی حمایت و برای آزادیاش تلاش کرد. ایشان همچنین از کسانی که با شاه رابطه داشتند، قول گرفته بود که از شاه بخواهند حکم اعدام را امضا نکند. آیت الله بروجردی پس از شنیدن خبر اعدام، متأثر و ناراحت شد و کارهای روزانه را تعطیل کرد و گفته بود «از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم».
مبارزه با بهاییت
در سال ۱۳۴۵ ه.ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید و وی برای اعتراض؛ بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک کرد. فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه کردند و آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند؛ ولی وی بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن شد.
مخالفت با ماجرای کشف حجاب
آیت الله بروجردیبه وسیله تلگراف اعتراض خود را به دولت وقت اعلام کرد. بعد از سقوط رضاشاه اولین خواسته علما مسئله عدم تحمیل بی حجابی بود. آیت الله بروجردی در ملاقات با شاه به وی تذکر دادند که مسائل اسلام را بیشتر رعایت کند.
حمایت از فلسطین
موضع آیت الله بروجردی در قبال اشغال قدس، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی محکم بود. ایشان در سال ۱۳۲۷ ه.ش بیانیهای را در محکومیت صهیونیسم بینالملل و غاصبان فلسطین صادر کرد و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا کرد.
مسئله آذربایجان
برای حل قضیه آذربایجان به خواست قوام السلطنه انتخابات مجلس تحریم شد. مهدی حائری نقل می کند که: «آیت الله بروجردی افراد را فرستاد به تمام شهرستان های ایران. از علمای آنجا خواست که به ایشان تلگراف بکنند تا آذربایجان آزاد نشده، انتخابات را دولت شروع نکند... انتخابات را تحریم کرد و با دولت همکاری کرد تا مسئله آذربایجان حل شود.»
مقابله با کمونیسم
از نقاط مشترک شاه و حوزه علمیه مقابله هر دو با کمونیسم است. روحانیت کمونیسم را خطری برای اسلام می دانست و خواهان آن بود که جلوی فعالیت آنها گرفته شود.
مقابله با انقلاب سفید و اعتراض به تقسیم اراضی در برنامه اصلاحات ارضی
از جمله فعالیتهای سیاسی آشکار آیت الله بروجردی با حکومت در برنامه تحدید مالکیت اراضی کشاورزی به عنوان اقدامی خلاف شرع بود.
درخواست گنجاندن درس دینی در دوره ابتدایی
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت الله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد.
حمایت از آیت الله کاشانی
آیت الله بروجردی نسبت به حکم فقها احترام و ادب زیادی داشتند و حکم فقیه را متنفذ می دانستند. زمانی که بنا شد آیت الله کاشانی را محاکمه کنند ایشان اجازه ندادند و فرمودند: «... فقیه می تواند مطابق استنباط و اعتقادش حکم کند و نباید برای این حکمش محاکمه شود.»
نهضت ملی شدن صنعت نفت
در روند ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه.ش، بروجردی، هیچ گونه مداخلهای نه در حمایت و نه در مخالفت نکرد؛ قضیه ملی شدن نفت برای ایشان - به مانند مشروطه- روشن نبود و به نتایج آن مطمئن نبودند، لذا در این زمینه فعالیتی نکردند و فرمودند: «من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم وارد نمی شوم. این قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمی دانم چیست؟ چه خواهد شد و در آینده در دست چه کسی خواهد بود؟ البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند. » و به درخواست روحانیون درباری که خواهان محکوم کردن دولت مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند ایشان توجهی نکرد و دولت مصدق را مورد انتقاد قرار نداد.
تعیین نمایندگان مجلس
محمدرضا شاه در انتخابات مجلس نظر آیت الله بروجردی را تأمین می کرد. در خاطرات مهدی حائری یزدی فرزند عبدالکریم حائری آمده است: «ایشان سعی میکرد حداقل نمایندگان قم، بروجرد، اراک، شاید هم خرمآباد و توابع آن حدود، همه را با نظر ایشان (آیت الله بروجردی) تعیین کند البته نه این که رسما و به طور صریح. به طور پیغام، مثلا (آیت الله بروجردی) به شاه یا به دولت پیغام می داد که فلان کس مورد نظر من است و بایستی که انتخاب شود.»
موقوفات
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی (رحمة الله علیه) موقوفات متعددی از خود بر جای گذاشته است، وی در کنار خدمات رفاهی فقیه بروجردی به مسلمانان سراسر جهان، که تأسیس بیش از هزار مسجد، مدرسه، بیمارستان، کتابخانه، گرمابه و دبستان در ایران، عراق، لبنان، آفریقا و اروپا، نمونه کوچکی از آن شمرده می شود، مرجع شیعیان را از محدوده مرزهای کشور فراتر برد و به شخصیتی جهانی تبدیل کرد. شخصیتی که شاعران و نویسندگان اهل سنت در شعرها و مقاله های خویش وی را می ستودند و شاهان شیعه و سنی برایش هدیه فرستادند. برای مثال زمان ملک سعود، پادشاه حجاز، یک چمدان بزرگ حاوی پانزده نسخه قرآن کریم، قطعاتی از پرده خانه خدا و چیزهای گرانبهای دیگر نزد آن دانشمند وارسته گسیل داشت.سرور فقیهان شیعه تنها قرآن ها و پرده کعبه را پذیرفت و باقی را همراه نامه ای به ملک سعود بازگرداند و گفت چون هدیه نمی پذیرم این را نیز نمی توانم قبول کنم ولی ناگزیر قرآن و پرده کعبه را می پذیرم و باقی را به رسم هدیه به شما بازمی گردانم تا هنگام دعا به یادم باشید.
آثار
مجموعه تألیفات آیت الله بروجردی در دو بخش به زبان عربی و فارسی به بیش از بیست جلد میرسد و در چهار رشته رجال، حدیث، فقه و اصول فقه بوده و در فلسفه، منطق، عقائد و شعر هم، آثاری به وی نسبت داده شده است. مشهورترین اثر او جامع الاحادیث است که با نظارت آیت الله بروجردی و همکاری بیست تن از شاگردان او نگارش یافته است. فیشبرداری کتاب پس از هفت سال به پایان رسید و اسماعیل معزی ملایری، علیپناه اشتهاردی و محمد واعظزاده خراسانی آن را بازبینی کردند. باببندی کتاب هم توسط اسماعیل معزی ملایری صورت گرفت.نوشته هایی که از حضرت آیت الله العظمی بروجردی برجای مانده به شرح زیراست:
1 - ترتیب اسانید الکافی؛
2 - ترتیب اسانید التهذیب؛
3 - ترتیب اسانید الخصال؛
4 - ترتیب اسانید معانی الاخبار؛
5 - ترتیب اسانید علل الشرائع؛
6 - ترتیب اسانید ثواب الاعمال؛
7 - ترتیب اسانید عقاب الاعمال؛
8 - ترتیب اسانید کتاب من لایحضره الفقیه؛
9 - ترتیب اسانید الامالی؛
10 - رجال اسانید الکافی؛
11 - رجال اسانید التهذیب؛
12 - رجال اسانید کتاب الکشی؛
13 - رجال اسانید کتاب الفهرست (از شیخ طوسی)؛
14 - رجال اسانید الفهرست (از نجاشی)؛
15 - طبقات الرواة؛
16 - تعلیقة علی رجال النجاشی؛
17 - تعلیقة علی عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب (از ابن عنبه)؛
18 - تعلیقة علی المنهج الرجال؛
19 - مستدرک فهرست منتجب الدین رازی؛
20 - الفهرستان (فهرست شیخ طوسی و فهرست نجاشی)؛
21 - رسالة حول سند الصحیفة السجادیة؛
22 - تعلیقة علی رجال الطوسی؛
23 - رسالة فی ترجمة بعض اعاظم اسرته و اجداده؛
24 - بیوت الشیعة؛
25 - جامع احادیث الشیعة (برای آگاهی بیش تر از ساختار این کتاب و چرایی تالیف آن و ... به کتاب «زندگی آیت الله العظمی بروجردی» اثر آیت الله واعظ زاده - مراجعه شود)؛
26 - حاشیة علی وسائل الشیعة؛
27 - تعلیقه بر کتاب «النهایة»؛
28 - تعلیقه بر کتاب «المبسوط»؛
29 - تعلیقه بر کتاب «خلاف»؛
30 - الفقه الاستدلالی؛
31 - رسالة فی المواسعة و المضایقة؛
32 - رسالة فی منجزات المریض؛
33 - الحاشیة علی العروة الوثقی؛
34 - تعلیقه بر «منهج الرشاد»؛
35 - تعلیقه بر مبحث «سهو» از کتاب جواهر؛
36 - تعلیقه بر «تبصرة المتعلمین»؛
37 - الآثار المنظومة؛
38 - المهدی علیه السلام فی کتب اهل السنة؛
39 - حاشیه بر کفایة الاصول؛
40 - حاشیه بر فرائد الاصول؛
41 - رسالة فی المنطق؛
42 - تعلیقة علی الاسفار؛
43 - از حضرت ایشان رساله های عملیه ی مختلفی به فارسی و عربی چاپ شده است؛
44 - تاکنون چندین کتاب به عنوان تقریر درسی های ایشان، چاپ شده است.
اجازات
اجازه نامه اجتهاد از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.مرحوم آیت الله بروجردی علاوه بر اجازات اجتهاد، دارای شش فقره اجازه روایتی از علمای طراز اول نیز بوده است.
1- آیت الله العظمی آخوند ملا محمدکاظم خراسانی.
2- آیت الله شیخ فتحالله نمازی شیرازی، (معروف به شریعت اصفهانی).
3- آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی. (معروف به آقا نجفی).
4- آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی.
5- مرحوم علامه شیخ آقابزرگ تهرانی.
6- مرحوم علم الهدی ملایری.
مرجع موید
پس از وفات حضرت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۲۵ ه.ش) و آیت الله حاج آقا حسین قمی (۱۳۲۶ ه.ش) در نجف، آیت الله بروجردی، تا زمان وفاتش در ۱۳۴۰ ه.ش، از بزرگ ترین مراجع تقلید در جهان تشیع بود.با رحلت مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت گوهر یگانه بروجرد فراگیر شد و مؤمنان از هر سو به آن فقیه وارسته مراجعه کردند.
ویژگی های منحصر به فرد
آیت الله بروجردی از هوش و ذکاوتی سرشار بهره مند بود و دارای استعداد قوی و فوق العاده ای بود به طوری که در حل اکثر مسائل سیاسی و اجتماعی بصیر و توانا بود و همواره از امور مملکت مطلع بود. بسیار دوراندیش، مدیر و مدبر بود.ویژگی های اخلاقی
شناخت ویژگی های اخلاقی آیت الله العظمی بروجردی، چراغی پر نور فراروی کسانی است که سلوک در مسیر اولیاءالله را تنها راه هدایت و سعادت خود می دانند:
1. اخلاص
آیت الله العظمی بروجردی خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می آمد می فرمودند: اخلص العمل فان الناقد بصیر؛ عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.
2. اشتیاق به دانش و معرفت
ایشان تا آخر عمر لحظه ای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. در سال های پایانی عمر، چون دوران جوانی، شبهای بسیاری تا صبح غرق در مطالعه بود. ایشان فرموده بود که: «من از مطالعات علمی خسته نمی شوم، بلکه هر گاه از کارهای دیگر خسته می شوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع می کنم.»
3. روح سماحت و بزرگواری
حضرت علی (علیه السلام) درحدیث شریفی می فرمایند: « آلة الریاسة سعة الصدر؛ ابزار ریاست و مدیریت سعه صدر [و دوری از تنگ نظری] است.
از مطالبی که در زندگی ایشان بسیار قابل توجه است، روح سماحت و بزرگواری آن زعیم بزرگوار است. او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بی مهری های مخالفان خود را با شرح صدر شگفت انگیزی نادیده می گرفت و از لغزش های آنان صرف نظر می کرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و و بلامنازع برای او بود.
4. عزت نفس
آیت الله بروجردی خود را وقف عزت اسلام و مسلمین کرده بود و در این راه از هیچ امری دریغ نکرد. او در تمام عمر عزت نفس خود را حفظ کرد و هیچ گاه دست کمک و یاری به سوی کسی دراز نکرد و تنها پناهگاهش خدا بود.
5. اهتمام به شوکت اسلام
در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است. ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانه ای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند اشکالی ندارد، چون حال شما خیلی خوب نیست! فرمودند: «من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»
6. مبارزه با عوام زدگی
در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین (علیه السلام) که گاه آلوده با کارهای خلاف می شد و بعضی حاضر نیستند تذکر لازم را به این افراد بدهند، آن مرد بزرگ، وظیفه خود را انجام می داد و از هیچ چیز باک نداشت.
7. ایمان قوی به رابطه دین و سیاست
آیت الله بروجردی گر چه به خاطر حوادث دردناک مشروطیت که سیاست بازان عامل دست اجانب، سر رشته کار را از دست روحانیت خارج ساختند و بر کیان مسلمین ایران ضربه زدند، نسبت به بسیاری از حرکت های سیاسی بدبین بود، ولى این امر در نگرش کلی او نسبت به مسائل سیاسی و حکومت اسلامی تأثیری نداشت به همین جهت با استفاده از مقام ولایت فقیه، کارهایى انجام می داد که گاه در نظرافراد عادی عجیب به نظر می رسید!
8. کظم غیظ
آیت الله بروجردی وقتی مصلحت اسلام و دین به میان می آمد، اگر خطایی می دید به شدت عصبانی می شد. اما در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.
9. آرزوی شهادت
آن آیت الهی تا دقایق پایانی عمر در اشتیاق شهادت بود. مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمة الله علیه) می فرمودند:
«مرحوم آیت الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می کردند به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند.»
10. اتصال به غیب
مرحوم آیت الله بروجردی در عرفان وعمل و سلوک الی الله و تهذیب نفس و ... سابقه درخشانی داشته اند.
11. توسل وسیع و عمیق
از حالات ایشان، شدت توجه به خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. منزل ایشان در بروجرد مرکز اقامه عزا و سوگواری حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بود و دسته های سینه زن و زنجیر زن در آن بیت شریف به عزاداری پر شور می پرداختند.
آیت الله مفتح (رحمة الله علیه) از قول مرحوم آیت الله کمالوند نقل می کند: یک بار چشم ایشان بسیار درد می کرد، به طوری که نیاز به عینک پیدا کردند. از قضا آن ایام متقارن با ایام محرم بود و دست های سینه زنی و زنجیرزنی آغشته به گل به منزل ایشان می آمدند. ایشان دستور دادند که قدری از گلی را که عزاداران حسین به سر خود می مالند، برای ایشان بیاورند. ایشان تیمنا مقداری از آن گل ها را برداشتند و به چشم خود مالیدند. چشمان ایشان شفا پیدا کرد، به طوری که تا آخر عمر هم بی نیاز از عینک بودند و کتاب های خط ریز را هم به خوبی مطالعه می کردند.
در دوران اقامتشان در شهر مقدس قم نیز همواره توسل به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) را ادامه میدادند. به زیارت مرقد مطهر فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، اهتمامی شدید داشتند و در تفخیم و تعظیم شأن والای آن بانوی معظمه، بسیار کوشا و جدی بودند.
12. در اوج معرفت
روزی جمعی به دیدار ایشان آمده بودند؛ یکی با صدای بلند گفت: برای سلامتی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و آیت الله بروجردی صلوات. ایشان ناراحت شدند و گفتند: «این شخص را از اینجا بیرون کنید! چرا اسم مرا در کنار نام مبارک امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) قرار می دهد؟
سالی که پادشاه عربستان به تهران آمده بود، ضمن ارسال هدایایی از ایشان درخواست ملاقات کرده بود. آیت الله بروجردی این پیشنهاد را نپذیرفتند و در جواب اطرافیان گفته بودند: «این شخص اگر به قم بیاید و به زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) نرود، توهین به آن حضرت خواهد شد و من چنین امری را به هیچ وجه تحمل نمی کنم.
13. دقت در صرف بیت المال
آیت الله العظمی بروجردی با آن که در سخاوت و بلندی طبع بی نظیر بود، در صرف بیت المال، دقتی ما فوق تصور داشت. آیت الله سید مرتضی مبرقعی در این باره می گوید:
آیت الله بروجردی، به تمام معنا آقا بود، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگ منش بود... نسبت به آقایان احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج، مراعات می کرد. با این حال، در اداره زندگی و مصارف شخصی، از صرف بیت المال پرهیز می کرد. فقط از پول بیت المال، در بیرونی برای مراجعین یک چای می دادند... .
14. روشن بینی
متفکر شهید استاد مطهری (رحمة الله علیه) در این باره می نویسد: «یکی از مزایای برجسته معظم له که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقه مندی وی به تأسیس دبستان ها و دبیرستان های جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. معظم له دیانت مردم را در بی خبری و بی اطلاعی و بیسوادی جستجو نمی کرد، بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستان ها شود.
15. ادب ویژه و برجسته
از مزایای بزرگ انسان ادب است که از عوامل سعادت و موفقیت به شمار می رود. حضرت آیت الله بروجردی در این زمینه نیز سرآمد بود. ادب ایشان در زندگی پر افتخار آن بزرگوار، زبان زد آشنایان و معاشران و شاگردان اوست.
16. تنفر از تملق گویی
از خطرات عظیمی که حاکمان و زعما و رهبران دینی را تهدید می کند، میدان دادن به تملق گویان و چاپلوسان است. مرحوم آیت الله بروجردی با درایت خاص خود اهمیت این موضوع خطرناک را دریافته بود. از این رو از چنین اشخاصی متنفر و بیزار بودند و تنفر خود را هم به شدت اظهار می کرد.
در نگاه دیگران
اشخاص
الف) از دیدگاه علمای شیعه
1. آیت الله بروجردی از منظر امام خمینی (رحمة الله علیه)
علاقه زاید الوصف امام به آیت الله بروجردی، بسیار کم نظیر و شاید منحصر به فرد بود. آیت الله مسعودی خمینی می گوید: امام خمینی می فرمودند: به جدم قسم، هنوز سراغ ندارم کسی مثل من آقای بروجردی را دوست داشته باشد.شهید آیت الله مطهری نیز می نویسد:
«امام خمینی می فرمود: من در حال مطالعه آقای بروجردی هستم و جز حقیقت چیز دیگری در این آقا نمی بینم.»
2. آیت الله العظمی بروجردی در نگاه رهبر معظم انقلاب
جاى خوش وقتى بسیار است که همت و پشتکار مؤسسین این مجمع و شما حضار محترم آن، مصروف تجدید یاد و اعلاء ذکر فقیه عظیم القدر و کم نظیرى شده است که برکات و آثار حیات پربار او به زمان خود او و به عرصه فقاهت، منحصر نماند و او چون خورشیدى درخشان بر تعدادى از علوم اسلامى بلکه بر روش ها و شیوه هاى تحقیق در آنها و نیز بر فضاى عام حیات مسلمین در زمان خود و پس از آن پرتو افشانى کرد و هنوز علماى اسلام و جهان اسلام از تأثیرات مبارک آن عمر پرثمر و ریاست و مرجعیت تامه پانزده ساله او متمتع اند.این شخصیت عالی قدر و کم نظیر مرجع عام شیعه در زمان خود و استاد فقیهان و مراجع معاصر، حضرت آیت الله العظمى مرحوم حاج آقا حسین بروجردى است اعلى الله مقامه و رفع الله اعلامه. علم و تقوى و اخلاص و روشن بینى و بزرگ منشى و کیاست و نو آورى و جامع نگرى و خستگى ناپذیرى و بسى خصلت هاى کمیاب و نفیس دیگر از این مرد بزرگ و ذخیره الهى، چنان شخصیت ذو ابعاد و عظیمى فراهم آورده بود که نظیر آن را در فقهاى صاحب نام و برخوردار از زعامت به ندرت مى توان یافت.
او در فقاهت، مبتکر شیوه اى جدید و در رجال و حدیث، صاحب سبک بود و در تدریس و تربیت شاگرد و تعلیم کار دسته جمعى بر زمان خود سبقت داشت. بینش وسیع او از مرزهاى حوزه قم و حوزه هاى علمیه و چارچوب کشور جمهورى اسلامى ایران و جهان تشیع فراتر مى رفت و بر جهان اسلام و همه مذاهب مسلمین پرتو مى افکند. زعامت او نه تنها به اداره امور درسى و معیشتى حوزه ها که به مسائل سیاسى و اخلاقى آن ، و نه تنها به امور حوزه، که به امور دینى و شعائر اسلامی در سراسر کشور و در سطح بین المللى شمول مى یافت.
حوزه علمیه تحت زعامت او پرورشگاه و خاستگاه افکار نو و گوهرهاى درخشانى شد که به برکت آن در سالهاى بعد نهضت روحانیت پى ریخته شد و حرکتى که در اوج آن انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامى به رهبرى مجدد بزرگ اسلام حضرت امام خمینى قدس الله نفسه الزکیه بود، سر برآورد. با این همه، در مجموع شخصیت آن بزرگ مرد آن چه بیش از همه درخشنده و چشم گیر بود، اخلاص و تقوایى بود که وى در همه امور خود از آن بهره مى گرفت.
اکنون که پس از گذشت سى سال از رحلت مرحوم آیت الله العظمى بروجردى قدس سره، به برکت نظام جمهورى اسلامى یاد و تجلیل مى شود، شایسته است که حوزه هاى علمیه و زعماى علمى آن به این تکریم اکتفا نکرده، روشهاى علمى و تحقیقى آن بزرگوار را نیز که همچنان از تازگى برخوردار است، تعقیب و تکمیل کنند و گردونه فقاهت اسلام را به پیش برند.
از خداوند متعال علو درجات آن عالم جلیل القدر و توفیقات آقایان محترم را ظل توجهات حضرت بقیة الله - روحى فداه - مسألت مى نمایم.
و السلام علیکم و رحمة الله
سیدعلى خامنه اى
8 /2 /1370
3. مرحوم آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی
آیت الله سید مصطفی خوانساری می گوید:«آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانى براى معالجه به تهران آمده بود و در بیمارستان بازرگانان (نجمیه) بسترى بود. وقتى به ملاقات ایشان رفتیم فرمود: به حاج آقا حسین سلام مرا برسانید و بگویید: اگر بنا بود سید جمال مقلد باشد از شما تقلید مى کرد.
4. آیت الله العظمی گلپایگانی
آیت الله کریمی جهرمی می نویسد:آیت الله العظمی گلپایگانی از آغاز ورود آن بزرگوار به قم تا پایان زندگی او، در اعزاز و اجلال آن بزرگ مرد کوشش داشتند و در مراعات احترام ایشان چنان بودند که حتی از این که لفظ « آی تالله» روی رساله عملیه شان در زمان آن زعیم بزرگ نوشته شود ابا و امتناع ورزیدند.
5. آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری
ایشان با وجود این که شخصیت علمی و عملی اش محرز بود و مقبول خواص و توده های مردم بود، ولی در برابر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی متواضع بود، به گونه ای که وقتی معظّم له از ایشان (سید احمد خوانساری) درخواست کردند که به تهران برود و امامت مسجد سید عزیز الله را بپذیرد، پذیرفت.ب) از دیدگاه علمای سنی
1. شیخ عبدالمجید سلیم
علامه محمدتقی قمی می گوید:«هرگاه نامه آیت الله بروجردی را براى شیخ عبدالمجید سلیم (رئیس جامع الازهر) می بردم، ایشان بلند می شدند و نامه را می گرفتند و می بوسیدند، آن گاه می نشستند.»
2. شیخ محمود شلتوت
... دعا می کنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمانان و وحدت کلمه آنان باشد. خداوند عمر شما را طولانی و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند. ...3. شیخ حسین باقوری
ایشان در قم با آیت الله العظمی بروجردی دیدار کرد و در بازگشت به مصر آیت الله بروجردی را چنین توصیف کرد:«اعظم شخصیة رأیته فی عمری؛ او بزرگترین شخصیتی است که در طول عمرم دیده ام.»
ج) از دیدگاه غیر مسلمانان
1. دکتر آرشه تونک
دکتر آرشه تونک، رئیس انجمن بین المللی مبارزه با مشروبات الکلی با وجود آن که به نقاط مختلف جهان سفر کرده و با رهبران بزرگ سیاسی و مذهبی بسیاری ملاقات کرده بود، بعد از ملاقات با ایشان گفته بود:«من تا به امروز هیچ گاه این چنین تحت تأثیر روحانیت کسی قرار نگرفته بودم.»
آیت الله سید محمد حسین علوی می نویسد:
«هنگامی که وی به حضور آیت الله فقید رسید، آنچنان قیافه جذاب و روحانیت و معنویت آیت الله فقید او را به خود متوجه ساخت که حدود یک ساعتی را که در محضر این مرد بود و در اطراف موضوع تحریم الکل از آیت الله فقید سئوالاتی مینمود علاوه بر این که طرز نشستن به همان نحوه بود که در برابر مجسمه حضرت مسیح و در کلیساها و هنگام عبادت به آن کیفیت جلوس می کنند، در همه این مدت چشم از صورت ایشان برنمی داشت و کوچک ترین توجهی به اطرافش نداشت.»
2. پروفسور موریس
پروفسور موریس در اولین ملاقات، چنان تحت تأثیر روحانیت و عظمت آیت الله العظمی بروجردی قرار گرفت که خودش به این مطلب در همان جلسه اول اعتراف کرد . وی هنگام ترک ایران خطاب به خبر نگاران گفت:«جاذبه روحانیت حضرت آیت الله مرا تحت تأثیر قرار داد و خیلی مایل بودم به من اجازه میفرمودند چند دقیقهای در یکی از مساجد برای سلامت و بهبود کامل ایشان دعا کنم.»
3. جرج جرداق
جرج جرداق نویسنده و دانشمند مسیحی لبنانی، مولف کتاب ارزشمند و خواندنی الامام علی صوت العدالة الانسانیه، این کتاب را به مرحوم آیت الله العظمی بروجردی اهدا کرد و در نامه ای برای آن بزرگوار نوشته:«... من شما را شایسته ترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا می کنم.»
د) تجلیل اقلیتهای مذهبی از آیت الله العظمی بروجردی
شرکت اقلیتهای مذهبی در مراسم سوگواری آیت الله العظمی بروجردی و همدردی با شیعیان در این مصیبت و برگزاری مجالس عزاداری در کلیساهای مسیحی و کنائس یهودی، حاکی از عظمت روح و جلالت قدر آن امام همام بود. به همین مناسبت در همه کلیساهای ایران و نمازخانههای کاتولیک، جلسات بزرگداشت برقرار شد و جمع کثیری در این مجالس شرکت نمودند.به راستی او جلوه ای از فیض الهی بر بندگان خدا بود، به گفته مرحوم آیت الله سید مصطفی خوانساری:
آیت الله العظمی بروجردی، خوابی بود که مردم دیدند و دیگر نخواهند دید!
کتاب
کتاب های ارزشمند «زندگی آیت الله العظمی بروجردی» (نوشته آیت الله واعظ زاده خراسانی) و «المنهج الرجالی... لسید الطائفة آیت الله العظمی بروجردی» (نوشته فاضل گرامی آقای سیدمحمدرضا حسینی جلالی) و «زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع، آیت الله العظمی بروجردی» (نوشته نویسنده ارزشمند آقای علی دوانی) و «شکوه فقاهت » (تهیه و نشر از سوی مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) و ... درباره آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (رحمة الله علیه) است. علاقه مندان برای دانستن تفصیل زندگانی حضرت ایشان، به این کتاب ها و منابع دیگر مراجعه کنند.منابع:
1. ویکی پدیا
2. ویکی شیعه
3. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
4. شیعه نیوز
5. ویکی فقه
6. دانشنامه اسلامی
7. کتابخانه حضرت آیت الله بروجردی
مشاهیر مرتبط
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}